lOove
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ردپــای عشـــــــــــ بلاگفا قالب وبلاگ قالب های سیلور سون
<-PollName-> <-PollItems->
<-PollName->
<-PollItems->
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید امروز : 7 بازدید دیروز : 1 بازدید هفته : 7 بازدید ماه : 18 بازدید کل : 8051 تعداد مطالب : 23 تعداد نظرات : 6 تعداد آنلاین : 1
وقتی قاصدکی روی شانه ام می نشیند دیگر از تو خبری نمی گیرم شاید نشانی ام را گم کرده ای…(M m M jan)
می دانی ، نامه ها می مانند حتی وقتی برای همیشه پنهان باشند و کسی که باید ، آن ها را نخواند! قرار نیست این را هم بخوانی…قرار نیست بیقراری ام را بفهمی !
برای روزی که هزار بار پشت پنجره رفته باشی و هزار قاصدک را بوسیده باشی! برای روزی که به هوای هر صدای پایی تا دم در دویده باشی و با بغضی سنگین در انتظارش نشسته باشی!
قرار نیست بدانی که چند جای این نامه با اشک خیس شد و چند واژه را پنهان کرد… قرار نیست بفهمی که دوست داشتن چقدر سخت و عشق چه درد بزرگی است… قرار نیست که بفهمی چقدر دوستت دارم! و چه اندازه این دوست داشتن پیرم کرد…
خوش به حال قطارها همیشه می رسند… اما من… هیچ وقت نرسیدم ! هیچ وقت… تمام زندگی ام فاصله بود… این نامه باشد برای روزی که یکی از این قطارها مرا هم با خودش برده باشد… چمدانی پر از نامه جا می ماند برای تو ، از مسافری که عمری عاشقت بود…
پُـ ـرم از اشـ ــکــ... آنــقـَـ ـدر کــه دنـیـــ ــا بـایـد چتــ ـر بر سـَرش بگیــ ـرد بـ ا احـتـیـــ ـاط مـ را ورق بِـزند
بـی خیــــال اســــمـ هــــا و حرفــــــ هــــا .. " مـــ ن .. " خلاصـــــهـ می شــوم در "تـــــ و .. " همیــــ ـن ..!!!
در دلم ارزوئ امدنت میمیرد رفته ای اینک،اما آیا باز بر می گردی؟ چه تمنای محال خنده ام می گیرد!!!
تمام برگ های دفترم تمام شد
قلمم به پایان رسید
دستم سست شد
چه سرمشقی دادی به من ...؟
هنوز هم می نویسم :
" دل دادن خطاست "
نظرات شما عزیزان:
کد را وارد نمایید:
عکس شما